شاه راه. (مجمل اللغه). عثق. (منتهی الارب). راه عمومی و کوچه ای که بن بست نباشد. (ناظم الاطباء). رهگذر همه: چه هر که بر عمیا در راه مجهول رود و از راه راست و شارع عام دور افتد بگمراهی نزدیک تر باشد. (کلیله و دمنه). مسکن ایشان نزد شارع عام بود. (کلیله و دمنه)
شاه راه. (مجمل اللغه). عَثَق. (منتهی الارب). راه عمومی و کوچه ای که بن بست نباشد. (ناظم الاطباء). رهگذر همه: چه هر که بر عمیا در راه مجهول رود و از راه راست و شارع عام دور افتد بگمراهی نزدیک تر باشد. (کلیله و دمنه). مسکن ایشان نزد شارع عام بود. (کلیله و دمنه)
پذیرایی عمومی. شرفیابی همگانی، مقابل بار خاص، پذیرایی خصوصی. رجوع به ’بار’ شود: و آنروز بارعام بود. (کلیله و دمنه). بارعام است و در کعبه گشاده ست کز او خاصگان بانگ در جنت مأوا شنوند. خاقانی. در نوبت بار عام دادن باید همه شهر جام دادن. نظامی. آشنایان ره بدین معنی برند در سرای خاص بار عام نیست. سعدی (طیبات)
پذیرایی عمومی. شرفیابی همگانی، مقابل بار خاص، پذیرایی خصوصی. رجوع به ’بار’ شود: و آنروز بارعام بود. (کلیله و دمنه). بارعام است و در کعبه گشاده ست کز او خاصگان بانگ در جنت مأوا شنوند. خاقانی. در نوبت بار عام دادن باید همه شهر جام دادن. نظامی. آشنایان ره بدین معنی برند در سرای خاص بار عام نیست. سعدی (طیبات)